چنان دل كندم از دنيا كه شكلم شكل تنهايي است ببين مرگ مرا در خويش كه مرگ من تماشايي است مرا در اوج مي خواهي تمـــاشا كن تماشا کن دروغـين بودم از ديروز مرا امروز حاشا كن در اين دنيا كه حتي ابر نمي گريد به حــال ما همه از من گريزانند تو هم بگذر از اين تنها فقط اســمي بجا مانده از آنچه بـــودم و هســـتم دلم چون دفترم خالي قــلم خشكيده در دسـتم گره افتاده در كارم به خود كرده گرفتارم به جز در خود فرو رفتن چه راهي پيش رو دارم
نظرات شما عزیزان:
|
About
Home
|
آپلود عکس - شبکه اجتماعی فیس نما - مجله شب فارسی - سایت عکس باران